مقاوم سازی جامعه در برابر خطرات و تهدیدها
تاریخ پخش: 11/08/96
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در محضر مبارک عزیزانی هستیم که در پدافند غیرعامل تدبیر و تلاش میکنند. من آشناییام با این واژه عمیق نیست ولی اطلاعات مختصری که دارم بگویم. یکی از عزیزان میگفت: ما وقتی پشه میآید و با پیف پاف میکشیم، این عامل است. یکوقت با اسلحه نمیکشیم، خودمان که در پشه بند میرویم دیگر کاری از این نمیآید. این پشه بند غیر عامل است. گفتم: این مثل خوبی است و همه میفهمند. اگر با پیف پاف کشتی عامل است.
1- ساخت بناهای مقاوم در برابر زلزله و سیل
ساختمان سر هم بندی با ساختمان مقاوم، قرآن تعریف ذوالقرنین را که میکند، میگوید: ذوالقرنین سد ساخت. اما بگویم: چه سدی ساخت؟ مقاوم بود. موشک هم جلویش نبود. «أَنْ یَظْهَرُوهُ» یعنی اینقدر این بلند بود که نمیشد بالایش رفت. 2- «نَقْبا» (کهف/97) عربیهایی که میخوانم قرآن است. «نقبا» یعنی نمیشود با هیچ متهای سوراخش کرد. سد ساخت هم بسیار بلند هم قابل مته، دلر نبود.
حدیث داریم کسانی که خانه میسازند سر هم بندی بسازند، اینها اگر خانه روی سرشان خراب شود اجری ندارند. یکبار پیغمبر ما یک مرده را دفن کرده بودند. حضرت خشتها را به هم میچسباند مثل سقفهای ضربی، بینش را گل میمالید. گفتند: یا رسول الله! این مرده است. خاک رویش بریز برود! فرمود: خدا دوست دارد هرکس هر کاری میکند مقاوم سازی کند. یعنی در دفن مرده هم نباید سر هم بندی کرد. باید محکم کرد. امام صادق قلمش پشت گوشش بود. ما کاشان که بودیم نجارها قلمشان را اینجا میگذاشتند. قلمش پشت گوشش بود. حتی من در دانشگاه به دانشجوها گفتم: یک قلم و کاغذ زیر متکای شما باشد. ممکن است قبل از خواب یک چیزی یاد شما بیاید، بگویی: عجب! صبح مینویسم. اما صبح یادت برود. زیر متکای شما قلم باشد. پیغمبر ما که از دنیا رفت، دیدند زیر متکایش مسواک است. مسأله مهمی است که انسان هرکاری میکند خوب انجام بدهد. سر هم بندی نکند. الآن در کشور ما میگویند: این خانهها را میگویی بساز و بفروش است. بساز و بفروش است یعنی چه؟ یعنی خیلی مقاوم نیست.
تاریخ پخش: 04/08/96
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
نهجالبلاغه برای حضرت امیر سه قسمت است، قسمت اولش، بیشتر اصول عقاید است. در مورد توحید و نبوت و معاد و اینها. وسطش 77 نامه است که امیرالمؤمنین به استاندارها گفته: این رقمی حکومت کنید. بیشتر رنگ سیاسی دارد. آخرش کلمات قصار است. موعظه و نصیحت است. عقاید، سیاست، نصیحت! در نامهها یک نامهای هست در مورد اینکه چه کسی را تشویق کنیم، چه کسی را توبیخ کنیم؟ چطور تشویق کنیم، چطور توبیخ کنیم، یکوقتی من یک بحثی داشتم ولی این نامه اخیراً متوجه شدم و آن نامهای است که به کمیل میگوید. کمیل خیلی شخصیت مهمی است. همان که در دعای کمیل میخوانیم. ولی در حکومت رودروایسی نیست. امام فرمود: جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کمتر، نه یک کلمه بیشتر! آدم گاهی حس میکند جمهوری اسلامی را میخواهند بکشانند به سمتی که بشود جمهوری رودروایسی اسلامی! حضرت امیر بی رودروایسی! حالا کمیل را بگویم چه کسی بود که دعایش را میخوانیم.
1- جایگاه بالای کمیل در میان یاران امام علی علیهالسلام
اول ایشان یک فرماندار منطقه و استانداری بوده است. یک روز حضرت امیر به کاتب خودش ابی رافع میگوید: ده نفر از افرادی که مورد وثوق هستند اینجا بیاور یک حرف خصوصی دارم بزنم. ابی رافع میگوید: ده نفر را اسم ببر. حضرت امیر فرمود: فلانی، فلانی از جمله کمیل! یعنی حضرت امیر در همه مردم ده نفر یار درجه یک داشت یکی کمیل بود. از اصحاب امیرالمؤمنین بود. از اصحاب امام حسن مجتبی هم بود. یعنی از سابقین و مقربین دو تا امام معصوم بود. جالب است که اکثر دانشمندان اهل سنت از کمیل به نیکی یاد کردند. مثلاً ابن سعد که برای 1200 سال پیش است، میگوید: کمیل مردی شریف و در خاندان و قبیله خود فرمانروا بود. ابن سعد هم... یعنی سنیها هم ایشان را مردی فرهیخته میدانند. میخواهیم ببینیم کمیل را با این عزت حضرت امیر توبیخ میکند
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنیدشناخت ظرفیت گسترده انسان
تاریخ پخش: 27/07/96
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در خدمت عزیزان هستیم. اساتید و دانشجویان دانشگاه شاهد در جوار مرقد مطهر حضرت امام، برای شادی روح امام و شهدا هم یک صلوات بفرستید. (صلوات حضار)
این بحث برای معلمین، اساتید، طلاب فکر میکنم بحث خوبی باشد. دیروز به ذهنم آمد و چند ساعتی مطالعه کردم و خدا یک چیزهایی به ذهن من انداخت. بحث ظرفیت است. چون ما بیشتر میگوییم: علمش زیاد شود. قرآن نمیگوید: علمت زیاد شود. میگوید: خودت زیاد شوی. «رَبِّ زِدْنِی عِلْماً» (طه/114) نمیگوید: «ربّ زد علمی». «ربّ زد علمی» یعنی لیسانس هستم، فوق لیسانس شوم. فوق لیسانس هستم، دکتر شوم. دکتر هستم، آیت الله شوم. این «زد علمی» است. «زدنی» خودم بزرگ شوم. الآن ما مشکل ظرفیت داریم. آدمهایی هستند ظرفیت دارند، جوان هم هستند ولی بی عرضه هستند. پس بحث ما بی عرضگی و با عرضگی است. جوهر دارد یا جوهر ندارد. بی جوهری، با جوهری، موضوع بحث این است که ظرفیت و عرضه! این خیلی مهم است.
1- هستی در اختیار انسان
نحوه استفاده کردن، در سوره ابراهیم چند تا «سَخَّرَ» کنار هم چسبیده است. «سَخَّر» یعنی در اختیارت قرار دادم. «وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْک» (ابراهیم/32)، «وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ» (ابراهیم/33)، «وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ» (ابراهیم/33)، «سَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهارَ» (ابراهیم/32) شش تا «سَخَّر» داریم که میگوید: ابر و باد و مه و خورشید دست تو است. می گوییم: پس گیر کجاست؟ میگوید: تو بی عرضه هستی. «إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ» (ابراهیم/34) دو میلی متر گوگرد اگر مدیریت شود، تا خدا پیش میرود. این گوگرد را به کبریت میزنی روشن میشود، وصل به چراغ گاز میشود. چراغ گاز وصل به غذا میشود. غذا وصل به انسان میشود و انسان وصل به خدا میشود. یعنی گوگرد تا خدا پیش رفت. چون مدیریت شد. اما اگر مدیریت نباشد، یک بشکه گوگرد هم یک سیب زمینی را نمیپزد. این مسأله اینکه چگونه استفاده کنیم؟ مسأله مدیریت...
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید
تاریخ پخش: 20/07/96
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
1- نقش مسابقات در توجه به نسل نو به برنامه
از برکات جمهوری اسلامی، برنامههای مفیدی بود که در سایهی جمهوری اسلامی پیاده شد، برنامههای بسیار زیاد، یکی از همین برنامهها هم همین درسهایی از قرآن بود که در آستانهی چهلمین سال، حتی یک شب جمعه از طرف ما تعطیل نشده است. ده سالی که از این قصه گذشت، بعضی از فرهنگیان عزیز، دبیری در منطقهای از تهران بود، فکر کرد که درسهای تلویزیون را به بچهها بگوید، من نمره میدهم. یعنی به جای یک کلاس، سؤالاتی از درسها قبلاً طرح میشد، سؤالها را به مدرسه میدادند، این چهار تا سؤال را جواب بدهید، جوابش را از حرفهای قرائتی دربیاورید. از یک کلاس به یک منطقه، از یک منطقه به همه تهران، از تهران به استانها، شهرستانها، به بعضی از روستاها، الآن چند میلیونی ما بیننده داریم. بیننده نسل نو، برکت کار این است که وقتی یک نفر گوش میدهد به پدرش میگوید: بابا جان شما هم گوش بدهید. برادرجان، تو هم گوش بده. یعنی یک نفر که مینشیند، بقیه را هم به نشستن وادار میکند. وقتی هم دل میدهد زود یاد میگیرد، مثل من نیست. من چند هزار ساعت در ماشین نشستم ولی چون دل ندادم هنوز رانندگی بلد نیستم. اگر سی ساعت دل میدادم راننده شده بودم. نگاه با عنایت!
گاهی یک کسی دستمال کاغذی برمیدارد ساعت را پاک کند. وقتی میگویی: ساعت چند است؟ دوباره نگاه میکند. با اینکه از آن موقع تا حالا نگاه می کرد، منتهی وقتی نگاهش میکرد، نگاه میکرد که شیشه را پاک کند. حالا که نگاه میکند میخواهد ببیند چه ساعتی است؟ نگاه دوم اثر دارد. انسان پای تلویزیون، پای هر حرفی مینشیند دل بدهد یک چیزی یاد بگیرد. گاهی از حرفهای خیلی عادی آدم چیز یاد میگیرد حالا چه برسد که حرفها برای قرآن و حدیث باشد. به هر حال این کار 26 سال است راه افتاده، از یک کلاس به کل کشور سرایت کرده است، هم افراد متدین به این حرکت کمک میکنند، هم آموزش و پرورش و صدا و سیما، بیش از همه آموزش و پرورش که مجری طرح است. ما از همه تشکر میکنیم، از شما هم که در مسابقات برنده شدید، از شهر به استان و از استان به تهران، از شما عزیزان برنده که در این جلسه با پدر و مادر آمدید تشکر میکنم. خداوند انشاءالله خیر دنیا و آخرت به تمام کسانی بدهد که در راه اسلام گامی برمیدارند از جمله شما. صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)